-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
من چون فردا دسترسی به نت ندارم قسمت دوم داستان را هم الان میزارم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
شبح قسمت دوم
دم دماي سحر بود دخترك چادرش رو به سر كرد
و بچه رو بغچه پيچ برد و جلوي خانه همسايه گذاشت
آرام در زد و بدو بدو از آنجا دور شد....
30 سال بعد: همان محله ...خانه آقا آروین...
دختر جواني كه لباس عروس بتن داشت خندان از پله ها بالا رفت
و دوستش در حاليكه سر بسرش ميزاشت ميگفت:
پریماه راستشو بگو داشتي با آقا داماد صحبت ميكردي
پریماه هم در حالي كه ميخنديد گفت: به تو چه
داخل اتاق رفت و در و قفل كرد
جلوي آينه ايستاد و خودش را با لباس عروس
وارانداز كرد لبخندي از خوشحالي زد
دوستش كه دریاک نام داشت مدام پشت در سر و صدا ميكرد
پریماه بدون توجه به اون جلوي آينه نشست و به خودش گفت:
چيه؟ چرا هول شدي؟؟؟ ديدي بالاخره گيرش آوردي...
چشمانش رو بست يكدفعه لبخند روي لباش خشك شد
http://forum.moshaver.co/image/jpeg;...UUWkRRRRB//9k=
در يك ثانيه يك چهره غرق خون وشبح شكل رو كه
چادر سياه و بلندي به سر داشت ديد...
جيغ كوتاهي كشيد و چشمانش رو باز كرد
به نفس نفس افتاده بود
هراسان برگشت و پشت سرش رو نگاه كرد
از پنجره باد مي وزيد و باعث ميشد پرده ها تكان بخوره
در همين حال موبايلش بلند زنگ خورد كه باعث شد از جا بپره
با ديدن تصوير نامزدش نفس عميقي كشيد و گوشي رو برداشت...
سلام پس كي مياي؟ باشه منتظرتم ...دوست دارم ...خدافظ
گوشي را سر جايش گذاشت و در رو بازكرد
يكدفعه دوستش دریاک مثل جن زده ها پريد جلوش
پریماه با دلخوري مثل بچه ها دنبالش كرد
طبقه پايين آقا آروین و خانومش یلدا خانم
خندان نظارگر اينها شده بودند
تا اينكه در باز شد و سام پسرخاله پریماه با خانوادش وارد شد
پایان قسمت دوم...
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
سلام
متشکرم آقای سام :53::53:
داستان و فیلم ترسنامک جزو علایق من نیست و کلا روحیه ام باهاشون سازگار نیست اونقدرا
ولی به خاطر دعوت شما میمونم.
امیدوارم تجربه ی خوبی بشه
ولی تم داستان رو یه کم ترسناکیش رو کم کنین رمانتیک اینا هم توش باشه به نظرم خوب میشه.
اینم رومانتیکش: دو تا روح سرگردان بودن که عاشق همدیگه بودن ولی یه جن نمیذاشته اینا به هم برسن... میرن پیش یه ساحره که جن رو تبدیل کنه به سوکس سیاه... ولی جادوگر میاد همه شونو تبدیل میکنه به پِهِن ارگانیک و گند میزنه به داستان...
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
|hmmsmiley|
من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم
صبا شدی ننم که:24: خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه:24:
کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام :24:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
دمت گرم...
من اون قفل دره بودم که خراب بود باز میشد؟
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
|hmmsmiley|
من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم
صبا شدی ننم که:24: خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه:24:
کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام :24:
پریماه اگه از این زندگی ناراحتی میتونم بیام تو داستان بدزدمت و بریم یه گوشه ی دنیا زندگی آرومی رو تجربه کنیم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
|hmmsmiley|
من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم
صبا شدی ننم که:24: خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه:24:
کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام :24:
گفتم طفلک اون کسی که نقش بچه حروم زاده رو بگیره |yeah|
این سام دیگه شورشو دراورده
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
شبح قسمت دوم
در يك ثانيه يك چهره غرق خون وشبح شكل رو كه
چادر سياه و بلندي به سر داشت ديد...
پایان قسمت دوم...
اقاجان من نمیخوام جن چادری باشم|hmmsmiley|
دیگه کی با جن تحریک میشه که تو چادر میاری این وسط؟|wacsmiley|
بزار داستان ترسناک باشه
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
heh_heh
پریماه اگه از این زندگی ناراحتی میتونم بیام تو داستان بدزدمت و بریم یه گوشه ی دنیا زندگی آرومی رو تجربه کنیم
اره بیا :24: با موتور بیا اهنگ قرارموم یادت نره هم گوش کن و بیا
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
گفتم طفلک اون کسی که نقش بچه حروم زاده رو بگیره |yeah|
این سام دیگه شورشو دراورده
واقعا مامانم تویی خدا زده توسرم24:
سام اصلا نمیفهمه اگر اخر داستانش من شدم ملکه که شدم نشدم براش همون داستان میسازم :4:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
اقاجان من نمیخوام جن چادری باشم|hmmsmiley|
دیگه کی با جن تحریک میشه که تو چادر میاری این وسط؟|wacsmiley|
بزار داستان ترسناک باشه
جن نیستی روحی روح:4:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
صبا کشف حجاب کن، دیگه روحی قدرت دست توه... سراغ منم بیا... من روح بی حجاب دوس دارم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
جن نیستی روحی روح:4:
از اول داستان خوشم نیومد ولی
توقع داشتم یه روح با ابهت باشم نه یه روح سوسولthumbsdownsmileyanim
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
اره بیا :24: با موتور بیا اهنگ قرارموم یادت نره هم گوش کن و بیا
ازین آهنگا گوش نمیدم، ما باهم تفاهم نداریم... بای...
مواظب مامانت باش
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
heh_heh
ازین آهنگا گوش نمیدم، ما باهم تفاهم نداریم... بای...
مواظب مامانت باش
اهای بی وفا دیگه دوستم نداری
بلاک:24:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
از اول داستان خوشم نیومد ولی
توقع داشتم یه روح با ابهت باشم نه یه روح سوسولthumbsdownsmileyanim
واییی خوووو بای این روح از یه بدنی خارج میشد یا نه
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا:39:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا:39:
دیدی سام منم بهت گفتم این داستان برام اشنان
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا:39:
اینو من قبلا گذاشته بودم ولی نصفه کاره موند و تا اوایل فصل دومش را گذاشتم ولی کاملش سه فصله و تو این تایپیک کاملشو میخوام بزارم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
دیدی سام منم بهت گفتم این داستان برام اشنان
قبلا تا فصل دومش را گذاشته بودم ولی الان میخوام کاملشو که فصله بزارم + تغیراتی
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
اینو من قبلا گذاشته بودم ولی نصفه کاره موند و تا اوایل فصل دومش را گذاشتم ولی کاملش سه فصله و تو این تایپیک کاملشو میخوام بزارم
اوکی اوکی پس برو داریمت همچنان|laughingsmiley|
سام به من یه نقش مهم بده لطفا|hmmsmiley|
تازشم باید بنویسی با هنرمندی رز مریم|rolleyessmileyanim||heart|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
من همش دوروز نبودم،حالا که اومدم دوفصل از داستان رفته
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
[QUOTE=sam127;271879]اسمتو بگو
دریا
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
یه پیشنهاد بدم ؟|rolleyessmileyanim|
من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم |yeah| و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
یه پیشنهاد بدم ؟|rolleyessmileyanim|
من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم |yeah| و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
عشقم دوس داری بدونی من چه شکلیم |laughingsmiley|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
عشقم دوس داری بدونی من چه شکلیم |laughingsmiley|
عشقت ک من بودم:||worry||worry|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Atefeh73
عشقت ک من بودم:||worry||worry|
خدااااا تو سوگولیمی |yeah||heart|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
daryak
من همش دوروز نبودم،حالا که اومدم دوفصل از داستان رفته ������
2 فصل نه 2 قسمت
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
یه پیشنهاد بدم ؟|rolleyessmileyanim|
من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم |yeah| و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
خیلی پرعکس میشه باز تو لود صفحه دچار مشکل میشید
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
خدااااا تو سوگولیمی |yeah||heart|
|biggrinsmiley||wubsmiley|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
شبح قسمت سوم
تا اينكه در باز شد و سام پسرخاله پریماه با خانوادش وارد شد
عاطفه خانوم مادر سام با روي باز صورت یلدا خانوم رو بوسيد و تبريك گفت
اما سام با دلخوري به گوشه اي رفت و ماتم گرفته پریماه رو زير چشمي نگاه ميكرد
سام از بچگي عاشق پریماه بود اما پریماه هميشه اونو به چشم برادرش دوست داشت
ساعتها در گذر زمان بودند ...موقع شام كه رسيد آقا داماد كه امید نام داشت از راه رسيد
پسري با موهاي جو گندمي و قدي متوسط با كت و شلوار مشكي يكدست
او كه از قضاياي سام و پریماه خبر داشت حتي با سام دست هم نداد
و نرسيده به پيش پریماه رفت...آنها مشغول آماده كردن سور و سات عروسي بودند
فردا شب در حياط همان خانه جشن عروسي آنها بود
ساعاتي ديگر گذشت و همه آماده استراحت و خواب شدند
پریماه از امید خداحافظي كرد و به اتاقش برگشت
و زودتر از آنكه فكرشو كنه به خواب رفت
سام از ناراحتي خوابش نميبرد و كنار حوض نيلي رنگ
داخل حياط بزرگ نشسته بود و به مرور خاطرات دوران كودكي اش با پریماه ميپرداخت
همان لحظه كابوس پریماه شروع شد..همان شبح چادر به سر و خونين بار ديگر
به سراغش آمد پریماه خيس عرق شده بود و ميلرزيد
http://forum.moshaver.co/imported/2018/07/00517-1.jpg
او هر لحظه نزديك و نزديكتر ميشد تا حدي كه پریماه بخوبي صورت جسد گونه اش را ديد
شبح دستش رو از زير چادر بيرون آورد و بشكل عجيبي اورا سمت خودش كشيد
پریماه در بين خواب و بيداري ناخواسته از جا بلند شد و بي اختيار به سمت پنجره
حركت كرد ، همان لحظه سام از پنجره پریماه رو ديد كه در خواب با چهره اي پريشون
شده داشت راه ميرفت..بدو بدو به داخل خونه رفت و پله ها رو طي كرد ..
از شانسش در قفل نشده بود ...پریماه پنجره رو باز كرده و ناخواسته داشت بيرون ميپريد
كه سام از راه رسيد و اورا گرفت و هر دو داخل اتاق افتادند
پایان قسمت سوم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
ازینجا به بعدش دیگه ترسناک نیست، وارد ژانر ترکیه ای میشه، همدیگه رو بغل میکنن و میوفتن رو تخت و پسر کاملا زیرکانه می پرسه الان یارانه یه بچه چقدره؟ دختره میگه چطور؟ میگه میخوام حقوق ماهیانه برات درست کنم، اون روح هم این صحنه رو میبینه جیغ میکشه و تا بلایی سر اون هم نیاوردن در افق محو میشه
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
اولالا من چقدر خاطر خواه دارم|tonguesmiley|:24: لطفا به صف شید مرسی آه |coolsmiley|
خدا زده تو سرم ما دو تا عاشقم شدین بیا از شوهر و پسر خاله هم شانس نیاوردم
آه لعنتی به این شانس
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
اولالا من چقدر خاطر خواه دارم|tonguesmiley|:24: لطفا به صف شید مرسی آه |coolsmiley|
خدا زده تو سرم ما دو تا عاشقم شدین بیا از شوهر و پسر خاله هم شانس نیاوردم
آه لعنتی به این شانس
بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم |laughingsmiley|
بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
heh_heh
بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم
احتمالا تو در نقش کسی هستی که قراره امیدو بکشه که سام به پری برسه خخخخخخخخخ
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نه بابا آخرش میگه امید که سوار بر ماشین بود و میخواست با سرعت از محیط دور بشه، زد به یه یاکریم (دیدی یاکریم بوق هم میزنی نمیره کنار؟) من اون یاکریمه هم نیستم که... بچه ش که تو لونه داره جیک جیک میکنه منم که اصلا تو داستان نیست...
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
heh_heh
نه بابا آخرش میگه امید که سوار بر ماشین بود و میخواست با سرعت از محیط دور بشه، زد به یه یاکریم (دیدی یاکریم بوق هم میزنی نمیره کنار؟) من اون یاکریمه هم نیستم که... بچه ش که تو لونه داره جیک جیک میکنه منم که اصلا تو داستان نیست...
یه جوری میگی ادم دلش کباب میشه |worry| نگران نباش تو هم ساقدوش داماد میشی |yeah|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
یه جوری میگی ادم دلش کباب میشه |worry| نگران نباش تو هم ساقدوش داماد میشی |yeah|
مهربوووون.. قوربون دلت :53:
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم |laughingsmiley|
بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
خدا شاهده اینجوری بشه یه داستان میسازم سام بشه دستشویی شور جنازه من با این ندینا
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
heh_heh
بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم
اصن من شوهر نمیخوام
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم |laughingsmiley|
بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
شما اویل فصل سوم میای
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
خدا شاهده اینجوری بشه یه داستان میسازم سام بشه دستشویی شور جنازه من با این ندینا
نه پری خیلی ماجراش برعکس قشنگه ولی داستانه بیشتر عشقولانس و رمانتیک تا ترسناک این وسط فقط موندم قضیه صبا در نقش روح چیه عین لولو ظاهر میشه هی میاد میره |laughingsmiley|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
شما اویل فصل سوم میای
ای بابا اقای کارگردان این چه وضعشه قراردامون تو فصله دوم بود که |tonguesmiley| احتمالا قراره نقشه بچه پری رو بهم بدی اینقدر دیر میام |yeah|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
ای بابا اقای کارگردان این چه وضعشه قراردامون تو فصله دوم بود که |tonguesmiley| احتمالا قراره نقشه بچه پری رو بهم بدی اینقدر دیر میام |yeah|
پس صبر کن تا ادامه داستان
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
نه پری خیلی ماجراش برعکس قشنگه ولی داستانه بیشتر عشقولانس و رمانتیک تا ترسناک این وسط فقط موندم قضیه صبا در نقش روح چیه عین لولو ظاهر میشه هی میاد میره |laughingsmiley|
مثلا از سام توقع داشتم یکار کنه من تو داستان رعب و وحشت ایجاد کنم هیجان بدم ولی انگار فقط عین همون لولو میرم این ور اونور|yeah||yeah||yeah||yeah|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
شبح قسمت سوم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
به خیال خودت این منم؟
چه مصنوعی
:22:
نه به اون عکس جن قسمت اولت که با دامنه موهاش پریشونه نه به اون که گفتی چادر سیاه داره اینم از عکس اسکلت مارک دارت که به درد تونل وحشت شهربازی میخوره تا داستان شبحی.
:22:
عاشق اون برچسب سامانه خرید و فروش رو عکسم
|biggrinsmiley|
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
به خیال خودت این منم؟
چه مصنوعی
:22:
نه به اون عکس جن قسمت اولت که با دامنه موهاش پریشونه نه به اون که گفتی چادر سیاه داره اینم از عکس اسکلت مارک دارت که به درد تونل وحشت شهربازی میخوره تا داستان شبحی.
:22:
عاشق اون برچسب سامانه خرید و فروش رو عکسم
|biggrinsmiley|
صبور باش کم کم
-
پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...
شبح قسمت چهارم :
.پریمه پنجره رو باز كرده و ناخواسته داشت بيرون ميپريد
كه سام از راه رسيد و اورا گرفت و هر دو داخل اتاق افتادند
پریماه كه تازه از خواب پريده بود با ديدن سام جيغ كشيد
سام هم سعي در آرام كردنش داشت كه امید هراسان از راه رسيد!
با تصويري كه روبرويش بود ، پریماه با رنگي پريده افتاده كف اتاق
و سام هم بالاي سرش. بدون هيچ حرفي بسمت سام حمله ور شد
و مشت محكمي به صورتش كوبيد ...از سر و صدايي كه بوجود آمد
باقي اهالي خانه هم از راه رسيدند و آنها رو سوا كردند ...
آقا آروین با عصبانيت گفت: يكي بگه اينجا چه خبره؟؟؟
همين كه سام اومد حرفي بزنه ..امید با دلخوري گفت: نصفه شبي
با پررويي اومده اتاق زن من بزور ميخواست بهش تجاوز كنه...
آقا آروین نگاهي به سام و سپس نگاهي به پریماه كرد و گفت:
راست ميگه بابا؟؟؟؟؟پریماه كه هنوز نفس نفس ميزد گفت:
من هيچي نميدونم ...داشتم كابوس ميديدم اصلا نميدونم چرا از تختم بيرون بودم
وقتي هم بهوش اومدم سام ديدم...
سام تند تند گفت: بخدا اشتباه ميكنيد اون نزديك بود از پنجره بيرون بپره
خدا ميدونه اگه نرسيده بودم چي بسرش اومده بود...
امید كه ميخواست يبار ديگه بستمش حمله كنه توسط سايرين مهار شد و گفت:
دروغگوي كثيف راستشو بگو...عوضي
اينبار سام از جا بلند شد و داد زد: اون تورو نميخواد
بزور كه نميتوني باهاش عروسي كني
اون اينقدر ناراحته و از تو بدش مياد كه ميخواست خودشو بكشه!!!!
پریماه كه ديگه زده بود زير گريه ناله كنان گفت: بس كنيد....اين چرت و پرتا چيه
من عاشق امیدم...سام خفه شو...
عاطفه خانوم مادر سام با دلخوري گفت: سام پاشو بريم
سپس رو به یلدا خانوم كرد و گفت: آبجي از اول هم گفتم
اومدن ما به اين عروسي اشتباهه... ديگه بيشتر از اين مزاحمتون نميشيم
هر سه با دلخوري آنجا رو ترك كردند و یلدا خانوم هم در حالي كه
از تأسف سر تكان ميداد ميگفت: اقلا ميذاشتين صبح شه بعد ميرفتين آبجي
در با صداي بلندي به هم كوبيده شد و سكوت بار ديگه فضاي خانه رو در بر گرفت
پایان قسمت چهارم..